آغاز کردن. آغازیدن: پس آن مزدور چنگ برداشت و سماع خوش آغاز نهاد. (کلیله و دمنه). شکال هم بدین نمط فصلی آغاز نهاد. (کلیله و دمنه). هر دو جنگ آغاز نهادند. (کلیله و دمنه)
آغاز کردن. آغازیدن: پس آن مزدور چنگ برداشت و سماع خوش آغاز نهاد. (کلیله و دمنه). شکال هم بدین نمط فصلی آغاز نهاد. (کلیله و دمنه). هر دو جنگ آغاز نهادند. (کلیله و دمنه)